ز فرسودگی روان بدان، با خود قهری
ز شادابی جسم و روان ، بدان آشتی
گر ارزش وجود خودت را دانی
جسم و روح نی ، پیری زود رسی
درست هست آمده ایم که برویم
اما چگونه زیستن ، چگونه رفتنی
آنکه هست با خود در صلح ،آشتی
گذر زمان و زندگی بود به زیبایی
آنکه مدام در قهر و گوشه گیری
به ناآرامی ، در عذاب وجدانی
با خود قهری ، سر به ناسازگاری
با خود قهری ، دوستانت رنجانی
گر خدا را منظور بدانی
قهر تو ؛ حال کفر پیشه ای
قدر خود دان ، باش فکر سلامتی
جسم و روان را ز بند کن رهایی